۷۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انتخابات» ثبت شده است

خسته می آمد اما ، می آمد

کوچکتر که بودم، پدرم وقتی می رفت مأموریت، دم در پاپیچ پدر می شدم که برایم از آنجا، اسباب بازی- بادکنک قطاری- بخرد. آخر ته تغاری و عزیز دردانه پدر بودم. پدر هم می گفت چشم و خداحافظی می کرد و می رفت، تا انتظار آمدنش را، به چشم های منتظرم تحمیل کند. یک روز، دو روز، یک هفته، دو هفته، یک ماه… روزها و هفته ها می گذشت و دل کوچک من، دلتنگیش روز به روز بیشتر می شد. دل کوچک را در کودکی، گریزی از بازی و بازی گوشی نیست. تا کودک سر خوش باشد به سرگرمی هایی که دل را غافل از غیبت ها می کند. من هم به حکم رفتار کودکانه، در کوچه باغ طفولیت، دل را به بازی و سر را به سرگرمی ها خوش می کردم، تا اینکه بشنوم پدر تلفن کرده. آنوقت می دویدم و گوشی را می گرفتم.– سلام بابا! سلام پسرم. – بابا کی میای؟ میام پسرم – کی….؟! و پدر همیشه می گفت: وقت گل نِی! در تمام مدت گفتگو، زبانم به گلایه می چرخید.

آن روزها، فکر و ذکر روزگارم شده بود، اینکه کی در می آید این گل «نی» ؟ اصلا چه شکلی است؟ در ابهامات این سوال ها غرق می شدم و روزها، انگار به کندی می گذشت. روزهایی که گذر هر کدامش در کودکی، شاید قدر چند روز یا یک هفته طاقت فرسا بود. تا اینکه صبح روزی در خواب، گویی عطر حضور پدر را حس کرده باشم. به سرعت از رختخواب بلند می شدم و دور و اطرافم را که نگاه می کردم. متوجه حضور پدر می شدم. آنقدر صبر می کردم تا خستگیش در شود و از خواب بیدار شود. پدر بیدار که می شد از خواب، می پریدم در آغوشش. او هم محکم در آغوش می کشید مرا. بعد از آن، اسباب بازی هایی که خریده بود برایم را نشانم می داد. کلت کمری اش را همیشه می سپرد به من. من هم مدام «گلن گِدن» را می کشیدم و مشغول بازی می شدم. آن روزها هنوز، نه خبری از «باربی» بود و نه از «باربیکیو». پدر برایم سفینه فضایی، تانک، ضد هوایی، بادکنک قطاری آورده بود. من هم زخم دست هایم، یا خار کوچکی که در انگشتم رفته بود را نشانش می دادم. او هم انگشتم را می بوسید و خار را از دستم در می آورد.

پدرم وقتی نبود، در حضور برادرهایم، کسی جرأت اذیت و آزارم را نداشت. پدرم با نبودنش مرا می کشت و با آمدنش اما، جان تازه می بخشید مرا. پدرم وقتی می آمد، سوغات می آورد، اما با خودش طلا نمی آورد. پدرم وقتی می آمد، برادرهایم همه دور و برم بودند. پدرم وقتی می آمد، ما «خانه خراب» نبودیم. پدرم وقتی می آمد، سیلی نخورده بودم. پدرم وقتی می آمد، نه بی سر بود و نه فقط «سر». پدرم وقتی می آمد، با «راننده» اش می آمد. پدرم وقتی می آمد، زخمی بود، اما می آمد. دیر می آمد، اما می آمد. خسته می آمد اما، می آمد…

سیدنا 

پ.ن1: عکس پدرم ، پدر بزرگم و داداش بزرگم!

پ.ن2: پدر زمان جنگ عکاس و فیلم بردار بودن

بی ربط نوشت:

من اهل حقیقتم. اگر روزی «حقایق» نزد من مجازی شوند، حقیقتا خواهم رفت از این دنیای مجازی غیر مجاز.


۶ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
حسین رضائی فرد

بدسلیقگی !

نه با ورود بانوان به میادین ورزشی مشکلات زنان این مملکت حل میشود نه با عدم ورودشان مشکلات اسلام مسلمینی که بعضی ها در فکرش هستند...صرفا داریم با یک بدسلیقگی محض یک مطالبه زنان که نابجا هم نیست را بُلد می کنیم و عمومیتش را بیشتر می کنیم،آنوقت سه سال دیگر این مساله نه چندان مهم میشود باعث و بانی چندمیلیون رای بیشتر و باید در روزهایی که مملکت میخواهد سرنوشت آینده اش را انتخاب کند شاهد آن باشیم که چند سیاستمدار با40-50سال سابقه فعالیت سیاسی جلوی یکدیگر گریبان پاره کنند و وعده دهند که اگر رای بیاورند زنان را هم به استادیوم راه میدهند و خیلی زود مشکلات اصلی کشور لابلای این وعده های کم اهمیت به تاراج و فراموشی میرود!

تا4-5سال پیش بازی ها والیبال و بستکبال بدون هیچ حاشیه و دغدغه ای برگزار میشد،اینکه چندسال این سنت را جا بیاندازیم که زنان به تماشای ورزش هایی که در سالن برگزار میشود می توانند بیایند و بعد دوباره مانعش شویم احمقانه ترین کار ممکن است!تا وقتی جامعه به چیزی احساس نیاز نکند به سمتش حرکت نمی کند حالا بیاییم یک احساس نیاز بوجود آوریم و خودمان جلویش بایستیم مثل این است که تبلیغ سیگار را در بین دونیمه بازی فینال جام جهانی انجام دهیم و به کارشناس برنامه بگوییم بصورت تصنعی یک شعار در مذمت سیگار بدهد!

تا 5سال پیش اینگونه فکر می شد که اگر یک زن،وزیر شود چه ها میشود؛یک عده به انتهای آرزوهای آزادی خواهانه شان می رسیدند! و یک عده هم نگران این بودند مگر رجل سیاسی کم داریم که زن را وزیر کنیم(منظورم مصاحبه احمدتوکلی در واکنش به وزارت دستجردی نبود!!!)اما یک زن وزیر شد و همه دیدند آب از آب تکان نخورد و نتیجه اش هم شد خرداد سال پیش که شعار انتخاب وزیر زن که شعار ثابت همه انتخابات ها بود و هیچ دردی از این مملکت دوا نمی کرد بطور کامل فراموش شد!

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حسین رضائی فرد

وعده های روحانی!

نزدیک به یک سال از انتخابات ریاست جمهوری می گذرد. در همین راستا بر این شدیم تعدادی از مهمترین وعده های انتخاباتی دکتر حسن روحانی را بازخوانی کرده و قضاوت درباره ی این که این وعده ها محقق شده یا خیر را بر عهده شما مخاطبان بگذاریم!

دانلود نماهنگ صوتی:



دریافت



۱۰ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
حسین رضائی فرد

ثمر از درخت بید نباید جُست !

به امام زمان می‌گوییم که مسیر ظهورش را هموار می‌سازیم و می‌گوییم که مهدی جان از خرداد سال گذشته ملت ما به دست توانمندش خرافه‌ها را زدود.

وی ادامه داد: ملت ما سال قبل در برابر مولایش در انتخابات سر فرود آورد و در برابر خرافه‌گرایان از امام زمان عذرخواهی کرد.

این سخنانِ رئیس جمهور ایران است که در همایش انتظار و امید ایراد شد.

۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
حسین رضائی فرد

روزهایی که گذشت،روزهایی که می آید!

روزهایی که گذشت با حرف های فلان آقا(آقاها) 

و عده ای بچه حزب اللهی هنوز هم باید جوابگو آن اظهارات آن فلان شخص(اشخاص) باشد 

روزهایی که از خواص میکشیم!

روزهایی که فلانی برای فلان شخص در فلان منصب مهم نظام آرزوی مرگ می کندو ، و دلیلش را میگوید حرف دل بچه حزب اللهی ها !

روزهایی که فلان شخص به فلان شخص در دفتر رئیس جمهور فحاشی می کرد! 

روزهایی که فلان شخص به مرجعیت شیعه توهین می کرد!

روزهایی که فلان شخص  شهردار تهران را ابن سعد میخواند!

روزهایی که فلان شخص . . . به نماینده مجلس میگفت لقمه حرام در تو رسوخ کرده است!

روزهایی که فلان شخص هیچ کاره این مملکت رئیس دفتری را ،یهودی خواند!

این روزها گذشت و گذشت و گذشت و گذشت ، و این روزها چوبش را امت حزب الله ،می خورد

 و ساعت ها و روزها و سال ها باید  بشنود حرف های زیبا و دلنشین امثال ترکان را ! 

آری بشنو این حرف جناب ترکان را آقای فلان! آقای منتقد! امروز به ما می گویند افراطی.

می گویند گروهی و جریانی در کشور که به همه توهین می کنند و حامی بی قانونی هستند!

آری ما هرچه میکشیم از خواص است!

خواصی که در مجلس روضه ، تحلیل سیاسی ارئه میدهند و یک گل به خودی می زنند با نظرات دگم اندیشانه اِشان.

کمی برگردیم به گذشته، آنجا که سید میگفت:

کاش بیش از این ها قدر این هشت سال را می دانستیم. 

اما حیف که این رهایی برخی از ما را هار کرد. 

مسئله چندان پیچیده ای نیست، حساب دو دو تا چهار تاست. 

وقتی با دست خود، کار خوب کسی را هم زشت جلوه دادیم و توی حرف های درست و خدمات صحیح او نیز دنبال ایراد و اشکال می گشتیم، باید فکر روزی را می کردیم که با تلاش های رسانه ملی و برخی دوستان در رسانه های خودی و نخودی و غیر خودی، مردم از اصول گرایی و هر کس که شبیه آن مرام و مسلک است خسته شوند. به قول ابوالقاسم طالبی، یکی از دلایل باخت اصول گرایان در این انتخابات، ارائه تصویری لجن از احمدی نژاد در دوره دوم ریاست جمهوری اوست. هشت سال فرصت داشتیم که خدمت کنیم و تئوری های مدیریتی و فرهنگی و اقتصادی و سیاسی مان را عملیاتی کنیم. فرصت هشت ساله ای که می توانست صرف وحدت شود را به اختلاف افکنی و تفرقه پرداختیم. نیاز به گرفتن ژست روشنفکری و تحلیل گری نیست، بیایید مردم را سرزنش نکنیم. این انتخاب کفاره ناشکری ما در این سال ها بود. مردم از آرمان های انقلاب و رهبری روی برنگرداند، ولی خسته شدند از بازی های سیاسی هیچ و دعواهای زرگری پوچ؛ و اکنون که نوبت ما به اتمام رسید، سکان هدایت جامعه را سپردند دست گروه دیگر. حالا وقت آن است که کلید چوبی کتمان کنند توی آستین باورمان. بچشید از این سرب مذاب،که این سرنوشت غافلان فلان فلان شده است.
دلنوشت:
خدایا اگر دستبند تجمل
نمی بست دست کمانگیر ما را
کسی تا قیامت نمیکرد پیدا
از آن گوشه کهکشان تیر ما را . . .

۱۱ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
حسین رضائی فرد

ظریف ترین وزیر عالم!

برسد به دست اشراقی ها سلیمانی ها

وزیری که با تیتر یه روزنامه کمر درد و سردرد و اسپاسم شدید عضلانی بگیره برا ما سیاستمدار نمیشه!

میگم چطوره فارس و تسنیم و کیهان وجوان و . . . همه تخته بشن میدونُ بدیم به آرمان و شرق و انتخاب و اعتماد و آفتاب! 

بلکه کمر درد شما بهتر بشه!

قربون این شعارای قشنگ قشنگ آزادی بیانُ زنده باد مخالف من تون برم که اینقدر بهش پایبندید!

و جالبتر اینکه اینان همان هایی هستند که میگویند باید شعار مرگ بر آمریکا حذف شود ، اما ، برای منتقد خود طلب مرگ می کنند! 

۱۷ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
حسین رضائی فرد

آقای هاشمی لطفاً حد نگه دارید!

هاشمی در دیدار با شرکت کنندگان همایش میثاق با حضرت امام خمینی(ره) که در حسینیه جماران گرد هم آمده بودند مطالبی را بیان کردند که بیش از پیش نفاق و دو رویی ایشان را به نمایش می گذارد!

ایشان اشاراتی به انتخابات داشتند و گفتند: در مورد انتخابات جهانیان حماسه پرشور مردم ایران در انتخابات ۲۴ خرداد را مشاهده کردند ودیدند که چه قدر مردم ایران باشعور هستند. ایران بعد از برگزاری انتخابات آرامش زیادی به دست آورد و انتخابات بدون هیچ آسیبی برگزار شد، این مساله نمونه منطق دموکراسی است.

آیا این مطالب تخم کینه و نفاق را در جامعه بارور و نمی پروراند؟! ایشان از کدام شعور و دموکراسی سخن به میان آورده است؟ آیا این مطلب توهین به شعور مردم این کشور تلقی نمی شود؟ مردمی که در 22 خرداد 88 با حضور در انتخابات حماسه ای جاودانه را رقم زدند که متأسفانه کسانی حوادثی را به وجود آوردند تا پیروزی این جشن بر کام ملت تلخ شود! اگر کاندید مطلب شما در این انتخابات پیروز میدان نشده بود باز هم شما و مجیزه گویانتان از شعور ملت صحبت می کردید یا آنها را مردم بی سواد و گرسنه تلقی می کردید!؟ به قول یکی از دوستان مرغ شما غاز است و مرغ همسایه خر!؟

همچنین در بخش دیگری از سخنانش گفتند:امروز عصر امام خمینی (ره) دوباره می درخشد، خاطرنشان کرد: کسانی هستند که نمی خواهند آن عصر دوباره تکرار شود و امام راحل سرلوحه کار ما قرار گیرد.

هاشمی و مجیزگویانش گویا پیام انقلاب 57 و مکتب خُمینیسم و تئوری عبادی_سیاسی حضرت امام خمینی را یا نفهمیده اند و یا از آن عدول کرده اند و یا به آن اعتقادی ندارند!

مع الوصف باید ابراز تأسف کرد از این سخنان آن هم در حسینیه جماران که تداعی کننده یاد و خاطره آن بزرگ مرد تاریخ است !

۱۱ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
حسین رضائی فرد

مردمی نژاد نوشت+تولد نوشت+128علامت تعجب!

ما رئیس جمهوری می خواهیم 
که در سازمان ملل
هنگام سخنرانی اش
مستکبران عالم
سالن را ترک کنند.



۹ نظر موافقین ۴ مخالفین ۱
حسین رضائی فرد

تـــهــمـــت

آقایانی که ادعاتون میشد و میگفتید حرفتون درسته . . .

های شمایی که ادعات می شد . . .

های تویی که فقط حرف از اقتصاد میزدی . . .

آقایانی که می گفتید که دکتر جلیلی نتونتست جواب ولایتی رو بده . . . 

آقایانی که میگفتید دکتر جلیلی از روی کم تجربگی و ... باعث این همه تحریم شد . . .

آقایانی که در یک استان خاص میگفتید 2میلیون رای دارید و اخرش 921هزار رای آوردید در همان استان . . .

کجایید که بیاید پاسخ اتهاماتتان را بگیرید . . .


۳ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
حسین رضائی فرد

بغضی که امروز ترکید!

آقای روحانی رئیس جمهور محبوب و منتخب (من) یادت باشد دولت را با خیابان های آرام تحویل گرفتی . . . 

۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
حسین رضائی فرد