امروز مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری حسن روحانی بود که همه چیز به خیر و خوشی تمام شد.

همه خبرگذاری ها و کاربران شبکه های اجتماعی و . . .

 هر کدام به زاویه ای از این مراسم پرداختند که همگان به این مسئله واقفید!

اما در این پست سعی برآن دارم به تبعیت از ادبیات و نگرش جریان سبز(!) را که در این سالیان شاهد آن بودیم در رابطه با این مراسم تفیذ به نمایش و به چالش بکشانم.


اما اینجانب این قسمت از مراسم را میخواهم با ادبیات جنبش سبزی بیان کنم...

««حسن روحانی در صحبت های پایانی سخنرانیش در تفیذ حکم ریاست جمهوری با آن تن صدایی که ایجاد کرده بود فضا رااحساسی 

کرد و در پی ساختن فیلم آن هم از نوع هندی اش بود و اگر کمی دیگر این نطق ایشان به درازا می کشید شاهد یک درام بسیار زیبا 

بودیم! اما ایشان در همین ابتدا با این ادبیات و لحن و تن صدایی که ایجاد کرد در پی فریب دیگران بود و توانست ماهی خود را به خوبی 

صید کند که صد البته به خوبی از عهده این کار بر آمد...» »


مع الوصف آیا رواست که ما این نوع نگاه و دید(بهونه هایی از جنس سبز!) را در جامعه گسترش بدهیم؟

چیزی که متوهمان تقلب به خاطر القای تقلبی که رهبران و افراد تندرو و رادیکال به آنها کرده بودند و همچنین به خاطر عداوت و 

کینه های که در دل داشتند فصل تازه ای از ادبیات سیاسی را در جمهوری اسلامی ایران ظهور و بروز دادند؟


پی نوشت1:متن ،تیکه می اندازد ،به جنبش سبزی ها . . .همین!

پی نوشت2:متن را خوب باید خواند،تا بشود ،یک تحلیل و نقد داشت!پس خوب بخوان!