“ظرفیت” اندکی کلی و مبهم و شاید مغلق است و برد رسانه ای ندارد. چطور می شود با شعاری مثل “آزاد کردن ظرفیت ها” جلب توجه کرد و رای جمع کرد؟ اصلا این یک شعار یا برنامه یا چیزی ازاین دست است؟ ترجمه کردن این گزاره به زبان مردم از ضرورت هاست و البته کار خیلی ساده ای هم نیست. اما در عین حال مشاهده می شود که در سطح خواص و درس خوانده ها هم گویا آنچنانکه باید مفهوم نشده و این مساله ای نیست اما حرف های دیگری در کنار آن شنیده می شود که نشان می دهد مسائل دیگری هم باید تبیین شود. یکی از ادعاهایی که مرتبا تکرار می شود نداشتن توان اجرایی و برنامه درباره آقای جلیلی است. منظور از برنامه هم بنا بر آنچه گذشته چیزهایی از این قبیل است:

من گرانی را کنترل می کنم

من نرخ ارز را تثبیت می کنم

من هزینه سلامت را کم می کنم

من قدرت خرید را بالا می برم

من بیکاری را حل می کنم

نکته ساده ای که این منتقدان فهیم نادیده می گیرند آن است که اینها همه هدف است نه برنامه. برنامه یعنی چطور نرخ ارز را تثبیت می کنم و اینکه بدون مشخص کردن این نکته بگویند در شش ماه و دوسال و غیره مساله ای را حل نمی کند. برنامه یعنی روش رسیدن به هدف و نه فقط زمان آن. مشهورات رسانه ای را تکرار کردن نه حاکی از برنامه داشتن است و نه توان و نگاه اجرایی. در مواردی هم که برنامه ای ارائه می شود چیزی است که تنها تصویب آن در مجلس مدتها به طول می کشد و معلوم نیست تصویب شود یا نشود. جالب آنکه برنامه پنجم و خود بودجه برای موارد فوق بسیار بندها و مصوبات الزامی دارد که مورد توجه این کاندیداها نیست.


یکی از نشانه های تسلط اجرایی ندادن وعده های صدمن یک غاز است. فرد با توجه به بودن در اجرا از محدودیت ها و امکانات خبر دارد و چون حرف دهنش را می فهمد وعده پراکنی نمی کند. برای اینکه جلیلی را مثال نزنم دکتر عارف را مثال می زنم که با توجه به سابقه زیاد در دولت خاتمی نسبت به بعضی از برادران دیگر به نسبت حساب شده تر و محتاطانه تر حرف می زد. اما اینکه از شعار جلیلی و این کلمه ظرفیت که مرتبا تکرار می کند چه بیرون می آید و چه مناسبتی با اوضاع امروز کشور دارد. مسائل اقتصادی کشور جایگاه خاص خود را دارد و برنامه تفصیلی اقتصاد مقاومتی از قبل از انتخابات مورد توجه دکتر جلیلی بوده و تهیه و تدوین شده اما آنچه مغفول بوده ظرفیت هایی است که وجود داشته و دارد اما بلااستفاده مانده است. اینکه با آزاد شدن این ظرفیت ها چه اتفاقی می افتد به سادگی قابل اندازه گیری نیست اما هر چقدر که آزاد شود به کاهش انواع مشکلات کشور کمک می کند. انقلاب آمد و ظرفیت ها را آزاد کرد. وقتی که ارتش رسمی توان مقابله با متجاوز را نداشت توان ظرفیت مردم (بسیج) به میدان آمد و فرماندهان کارآمد و شجاع و نیروهای بی باک خلق کرد. در این بین خاطراتی وجود دارد که گاه در اوایل جنگ نیروهای ارتش به نیروهای مردمی ملحق می شدند تا بتوانند بهتر وظیفه خود در قبال جنگ را انجام دهند. البته حتی محدود شدن به این مثال دامنه “ظرفیت “ها را آشکار نمی کند.


طرح ها و برنامه ها و ابلاغ های بسیار خوبی در طول سالیان برای کنترل تورم و نقدینگی و ایجاد اشتغال و حمایت از تولید و جلوگیری ازواردات وجود داشته است. ساختار فعلی دولت بگونه ای بوده که در عمل گاه کاملا خلاف سیاستگزاری عمل کرده است و در عین حال در قبال ظرفیت های مردمی به صورت مانع عمل کرده و افراد و اقشار مردم را در بن بست مجوزها و قواعد و تشریفات اداری محبوس کرده و جلوی تولید و کسب و کار را گرفته است. نظام اداری گاه در کمال راحتی وجدان جلوی درب فلان کسب و کار یا کارگاه بلوکهای ده تنی می گذارد یا در را گل می گیرد. فساد و رانت و رشوه ای که در این میان وجود دارد مزید بر مساله است.


ظرفیت های فرهنگی و رسانه ای و اجتماعی مردم را در نظر آورید. ظرفیتهای دیانت و ایثار که چنان جنگی را اداره کرد الان کجاست و چطور می تواند در خدمت کشور قرار گیرد؟


آیا اینها ظرفیت اینکه برنامه یک رئیس جمهور باشد را ندارد؟ یک رئیس جمهور چهار سال فرصت دارد و در این مدت می تواند یک دو جهت گیری خاص داشته باشد. بقیه از تورم و ارز و اشتغال جزء وظایف ذاتی دولت است که یک روز هم نمی تواند از آنها غفلت کند و کدام دولت می تواند از آنها غافل باشد. اما آن رویکرد متحل کننده کل فضا چیست؟ آزاد کردن ظرفیت ها کار مهم و پربازدهی است که که در موارد بسیاری چیزی جز تغییر رفتار خود دولت و ساختار اداری نیست و لذا شدنی است. هم اکنون در سایت ستاد دکتر جلیلی فراخوانی برای وبلاگ داده شد که در سطح همه شهرها و استانها جمعا به ۱۶۲۰ وبلاگ رسیده است در حالی که پیش بینی هزار بود. این یک ظرفیت رسانه ای در سطح کشور است که اگر شکوفا شود می تواند از رسانه های رسمی کشور بهتر عمل کند.


شاید حتی بهتر باشد که جلیلی به همان گفتن کلی ظرفیت ها ادامه دهد و زیاد وارد مصادیق نشود. ممکن است توجه به نمونه های خاص ذهن ها را از توجه به ظرفیت ها در تنوع و گستره واقعی خود باز دارد و به موارد خاصی منحصر کند که این در تحلیل اصولی به دور از عدالت است.