حالا دو سه روزی هست که مستندهای انتخاباتی رنگ آنتن به خود دیده‌اند و به جز یکی از نامزدها که ترجیح داده بود در مستندش تاریخ انقلاب را برای خود و تا حدی برای مخاطبانش مروری دوباره کند، دیگر نامزدها تا این جای کار هر کدام تلاش کرده‌اند این کلیدواژه‌ها را به مدد مستندسازان به زبان تصویر ترجمه کنند؛ یکی برای آزادسازی ظرفیت‌ها به سراغ جنگل‌ها و معادن نمک و ... رفته و یکی دیگر اعتدال و عقلانیت را در حمایت توأمان هاشمی و خاتمی از خود جستجو می‌کند.
 
به همین ترتیب، آن‌هایی که مستند انتخاباتی «محسن رضایی» را دیده‌اند، احتمالاً تأیید می‌کنند که این نامزد محترم هم از تصویر کردن کلیدواژه‌ی «فلاکت» در مستندش غافل نشده و این مهم را به خوبی انجام داده است. او که از همان نخستین برنامه‌ی تبلیغات تلویزیونی‌اش سعی کرده بود با بیان برخی مباحث حساس -به طور مثال در حوزه‌ی قومیت‌ها- توجهات را به خود جلب کند، این بار در مستند انتخاباتی‌اش با عنوان «سلام بر زندگی»، برای توضیح اوضاع «فلاکت»‌بار کشورمان سیاه‌نمایی را پیشه کرد؛ تا جایی که به نظر می‌رسید سازندگان مستند وی طی نیم ساعت تلاش کرده‌اند تا با نادیده گرفتن قاطبه‌ی خدمات برجسته‌ی نظام جمهوری اسلامی در شهرهای کوچک و بزرگ کشور، با لحنی غیرمنصفانه فقط و فقط به کاستی‌ها و تأثیرات شرایط اقتصادی فعلی بر زندگی مردم بپردازند و سپس «محسن رضایی» را تنها ناجی این وضع «وخیم» معرفی کنند.
 
به طور خلاصه مستند «محسن رضایی» را می‌توان این‌چنین توصیف کرد: پدر شهیدی که با گریه فریاد می‌زند «به حضرت عباس بیچارم کردن»، تکرار چندین‌باره‌ی جملاتی مثل «این چه وضعشه؟»، «خسته شدیم از این وضعیت»، «وضع خیلی خرابه» و «وضعیت مردم از آن چیزی که مسئولین فکر می‌کنند، خیلی خرابتره» و ...، دانشجویانی که حراست اجازه‌ی ورود آنها را به سالن سخنرانی انتخاباتی نمی‌دهد و «آقا محسن» منجی‌گونه درها را به روی این دانشجویان باز می‌کند، اشاره‌ی خود او به زیاد شدن دعوا و درگیری به قصد کشت در میان مردم حتی پس از یک تصاد ساده، طرح هر چند دقیقه‌ی یک بار مسئله‌ی بیکاری جوانان با تحصیلات عالی، و بیان مداوم جملاتی مثل این: «جوانان ما روزی با فشنگ صدام می‌مردن، الان با درد اعتیاد می‌میرن»، «ما عیدمون عید نیست»، «مسبب این بدبختی و فلاکت، بی‌تفاوتی و بی‌کفایتی بعضی از مسئولین این نظامه»، «پسرامون رو نمی‌تونیم یه حلقه‌ی نامزدی براشون بخریم»، «مردامون تا کی کنار خیابون بیکار بشینن و از روی زناشون شرمنده باشن؟»، «نشاط و جوانی از روی جوانان ما فرار کرده»، «آزاد کردن ایران از فقر و گرانی و بیکاری مثل آزاد کردن ایران از دست بعثی‌هاست» و قس‌علی هذا...
 
این در حالی است که در مستند «سلام بر زندگی»، فلاکت را در همه‌ جای ایران و در بین همه‌ی اقوام می‌توان یافت و در مقابل، هیچ نکته‌ی مثبت خاصی را نمی‌توان در سپهر جغرافیایی ایران جستجو کرد. گرچه قصد این گزارش انکار مشکلات اقتصادی فعلی نیست، اما سوال اینجاست که آیا نکته‌ی مثبتی در اقصی نقاط ایران طی این سی و اندی سال وجود ندارد که در این مستند، فقط برای رعایت انصاف به آن اشاره شود؟ آیا واقعاً آقای رضایی به این جمله با این لحن فراگیر و تعمیم‌دهنده که «نشاط و جوانی از روی جوانان ما فرار کرده» اعتقاد دارد یا فقط برای افزایش رأی و بار تبلیغاتی به گفتن چنین جملاتی متوسل می‌شود؟ آیا جوانان ایرانی آن‌طور که در این مستند بیان شده، همگی درگیر اعتیاد هستند؟ آیا آقای «رضایی» تا به حال مواجهه‌ای با جوانانی که باعث شده‌اند تا رشد علمی ایران 11 برابر رشد علمی متوسط دنیا باشد، داشته‌اند؟ آیا ایشان از پیشرفت‌های روستاها و شهرستان‌ها در این سال‌ها مطلعند؟
 
جالب آنکه «محسن رضایی» خود را در همین مستند یک «ولایتی آزاده» می‌خواند و مدعی می‌شود که به شدت به منویات مقام معظم رهبری پایبند است؛ اما مشخص نیست قرابت مستند انتخاباتی او با فرمایشات روز گذشته‌ی مقام معظم رهبری در حرم حضرت امام خمینی (ره) چیست؟ آنجایی که حضرت آیت‌الله خامنه‌ای فرمودند:
 
 «من به برادرانى که می‌خواهند اطمینان این مردم را به سمت خودشان جلب کنند، نصیحت می‌کنم که منصفانه حرف بزنند؛ انتقاد کنند، لیکن انتقاد به معناى سیاه‌نمائى نباشد؛ به معناى انکار کارهاى بسیار برجسته‌اى نباشد که چه در این دولت، چه در دولت‌هاى قبلى انجام گرفته است و کسانى مثل خود آنها سر کار آمده‌اند و شب و روز تلاش کرده‌اند و آن کارها را انجام داده‌اند. انتقاد به معناى انکار جهات مثبت نیست؛ انتقاد این است که انسان کار مثبت را بگوید، نقص و ضعف را هم بگوید. امروز در کشور ما اگر کسى سر کار بیاید، احتیاج ندارد که از صفر شروع کند؛ هزاران کارِ برجسته انجام گرفته است. در سال‌هاى طولانى، در دوره‌ى مسئولیت‌هاى مختلف دولت‌ها، هزاران زیرساخت اساسى براى این کشور به وجود آمده است؛ علم پیشرفت کرده است، صنعت پیشرفت کرده‌است، کارهاى زیربنائى پیشرفت کرده‌است، امور بسیار مهم در زمینه‌هاى مختلف برنامه‌ریزى و اجرا شده است؛ اینها را نباید از دست بدهند؛ هر کارى می‌کنند، باید از اینجا به بعد باشد. این همه کار را نمی‌شود فقط به بهانه‌ى این که امروز مشکلات اقتصادى داریم، گرانى و تورم داریم، انکار کنیم؛ این که درست نیست. بله، مشکلات اقتصادى هست، تورم هست؛ ان‌شاءالله آن کسى که بعداً خواهد آمد، بتواند حلاّل این مشکلات باشد، این گره‌ها را هم باز کند؛ این که آرزوى ملت ایران است؛ اما این معنایش این نباشد که اگر ما یک راه حلى براى مشکلات در نظر خودمان داریم، همه‌ى آنچه را که امروز انجام گرفته است و وجود دارد، انکار کنیم.»
 
گرچه مقام معظم رهبری بارها و بارها و در دوره‌های مختلف انتخابات – که آقای «رضایی» در تعدادی از آنها حضور داشته است- این نکته را گوشزده کرده‌اند، اما خوشبینانه احتمال می‌دهیم که آقای «رضایی» تاکنون از این نکته غافل بوده‌اند. از همین رو، باید منتظر ماند و دید که آیا با این تذکر صریح، ولایت‌مردان آزاده گفتمان «فلاکت‌محور» خود را تعدیل می‌کنند یا آنکه همچنان بر آن اصرار می‌ورزند؟