دردی کـه روز بـه روز بـیـشـتـر مـی شـود
مـادر کـودک خـود را شـیـر مـی دهــد و هـمـان کـودک از مـادر حـرف زدن مـی آمـوزد..
کـودک وقـتـی بـزرگ تـر شـد...
پشـت سـبـیـلـش سـبـز شـد...
قـد کشـیـد...
جـیـب مـادر را مـی زنـد
سـیـگاری مـی خـرد
و بـرای خـود کـنـفـرانـسـی  تـرتـیـب مـی دهـد
و در حـالـی کـه در هـاله دود ویـنـیـسـتـون لایت 300تـومـنـی خـود غـرق اسـت
مـی گـویـد
عـقـل زن کـامـل نـیـسـت!