ربـاب

گهواره ای در حراجی بازار دیده اند

رباب نشنود حرفمان را

اینجا شام

شب اول صفر

اینجا شام

میخواهند از خانواده های حسینی

پذیرایی باشکوهی بعمل بیاورند

...!

یک بیابان لشگر

حسین مانده است و عباس

غم

با هر وعده غذا کمی غم میخورم

شده است غذای ثابت سفره ام

حواست هست

میگویی برای ظریح امام حسین(ع)

میلیاردی خرج میکنید

اما برای زلزله زده ها......

حواست به 

یلدایت

ولنتاینت

لباس گران قیمتت

و لوازم آرایشت هست؟

بی حیا

میگوید

ریش شما ریشه این مملکت را 

سوزانده است

اما یکبار از خودش سوال نکرد

 بی حیایی و بی حجابیش

با ریشه این مملکت چه کرده است!؟

روی لبم

تو لحظه ی رسیدنت جون منی

روی لبم

قلب حسین

در روضه ها که به سر و صورتت میزنی

برای حسین

حواست که هست با گناه کردنت هم تیری میزنی

به قلب حسین

و سیلی به صورت زینب 

فرقـــی نمـــی کـــند

فرقـــی نمـــی کـــند

در کجای قرن چندُم ایستاده باشم!

مهم این است که من همچنان بنده ام و تو ارباب منی حُـــــسِـــــیــــــــن.....

مخاطب«راستش را بگو» کیست؟

«راستش را بگو» یک دروغ بزرگ بود. این سریال مانیفست مدنی فتنه ی سبز بود. شک نکنید.

مخاطب جمله ی «راستش را بگو» چه کسی است؟!

وقتی مامور امنیتی کشور دست آخر به زیر دستش می گوید اینها راست میگن، باور کن. بعد هم استعفا می دهد و می رود... خطاب راستش را بگو، نظام است که به مردمش اعتماد ندارد و مردم هم به او اعتماد ندارند و...

پشت این سریال بی تردید فکر عظیمی قرار دارد. فکر مسموم چند ضد انقلاب خلاق و رسانه شناس. به هیچ وجه انتظار ندارم که مسوولان رسانه ملی عمق فاجعه را بفهمند. اساساً اینجور مواقع از آنها انتظار نداریم بفهمند.