۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خاک» ثبت شده است

مرده شور!

مُرده‌شورم ببرَد

این که منم انسان نیست

مُرده‌ای بی‌سر وُ پاست

که صدایی دارد

و کلامی که در آن یکنفر از دور تو را می‌خواهد

مُرده‌شورم ببرَد

سخت بشوید "من" را

بنشاند در قبر

خاک بریزد رویش

آب بریزد رویم

شاید این‌بار درختی بودم

سایه‌ای داشتم وُ یکنفر از دور آمد

خستگی‌هایم را

از تنش بیرون کرد

۵ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
حسین رضائی فرد

سخنران

دیروز سخنران گفت

هروقت در خیابان راه می روم

یاد شهدا می افتم

که حتی یک متر از خاک ایران ما را ندادند!

اما دیروز که وصیت نامه یکی از شهدا را برایم خواند ،اشک ریخت

کفتم چرا اشک؟

گفت در این وصیت نوشته ما خاک را حفظ کردیم،شما غیرت و حیا و حجاب را حفظ کنید!

ما خاک را حفظ کردیم،شما نگذارید دختران ما بی حیا و پسران ما بی غیرت شوند!


پی نوشت:یاد شادی مردم افتادم منم!(مراجعه شود به لینک)


۴ نظر موافقین ۷ مخالفین ۰
حسین رضائی فرد